ضرورت پزشک خانواده در کشور ما زمانی به چشم آمد که در جهان تجربهای ۴۰ ساله از آن وجود داشت. این طرح پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد و درسال ۱۹۶۹، بورد پزشک خانواده در امریکا به رسمیت شناخته شد. به مرور زمان ۶۸ کشور جهان از این طرح استقبال کردند و به برنامههای آن پیوستند. در کشور ما نیز از سال ۸۴، با قدم گذاشتن در مرحلهای که بیم آن وجود داشت که در آینده نزدیک با افزایش بیماریهای غیرواگیر روبه رو شویم، دولت اصلاحات طرح پزشک خانواده را به مجلس تقدیم کرد. در این دوره، برنامههای چنین طرحی در وزارتخانه تحت مسئولیت مسعود پزشکیان تدوین شد. اما تصویب و اجرای آن به دولت هشتم نرسید؛ حال هم در آستانه دهمین سال گذر از تدوین آن هستیم و بنابر شواهد تا پایان دولت دهم آنچه به اسم طرح پزشک خانواده اجرا شد، نه به آنچه در جهان اجرایی شده شباهت داشت و نه به آنچه در این برنامه مدنظر بود. چنانچه حسن تامینی لیچایی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس درمورد این دوره به سپید میگوید: «دولت قبلی در صحن علنی مجلس از اجرای این طرح خبر داد، کمیسیون بهداشت هم با آن موافق بود و تلاشهایی نیز صورت گرفت اما متاسفانه در آن مقطع همکاری لازم انجام نشد و بودجهای که باید اختصاص پیدا میکرد، تخصیص داده نشد.» او در ادامه میافزاید: «آن چند استانی هم که در ان دوره به اصطلاح این طرح در آن اجرایی شد، عملا نواقصی داشت که منجر به اعتراضاتی از ناحیه خود پزشکان شد. به طوریکه قرار شد اصلاحاتی صورت گیرد و دوباره به مرحله اجرا در آید.»
حال در دولت یازدهم با شروع طرح تحول نظام سلامت بحث سیستم ارجاع، سطح بندی و پزشک خانواده نیز به جد مورد توجه قرار گرفت و شاهد آن بودیم که از همان ابتدای کار پزشک خانواده در دو استان فارس و مازندران به صورت پایلوت به اجرا درآمد. در این میان با اجرای فاز سوم و بسته بهداشتی آن، فاز جدیدی در اجرای این طرح هم رقم خورد. چنانچه رسول خضری، دبیر کمیسیون بهداشت، در این زمینه به سپید میگوید: «با ارائه بستههای بهداشتی طرح تحول نظام سلامت، از اواخر تابستان، در یکی از شهرستانهای هر استان اجرای چنین برنامهای شروع شد و حاشیه این شهرها را هم در برگرفتهاست.» حسن تامینی لیچایی هم در تشریح این فاز میگوید: «این برنامه در بسیاری از استانها به شکل شهرستانی در حال اجراست و قرار بر این شد مثلا در استان گیلان طرح را در دو یا سه شهرستان شروع کنند و سپس در سایر شهرها آن را اجرایی میکنیم.» اما آیا برنامههای در حال اجرا، ما را به نتیجه مطلوب میرساند؟ این سوالی است که از برخی اعضای کمیسیون بهداشت پرسیدیم که شاید بتوانیم براساس آن چشماندازی از آینده این طرح داشتهباشیم.
مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت هشتم و عضو کمیسیون بهداشت مجلس با انتقاد از روش فعلی میگوید: «روشی که در حوزه سلامت ما در حال اجراست، روشی نیست که ما را به سمت سطحبندی، ارجاع و پزشک خانواده سوق دهد.» او با بیان اینکه مکانیزمهای پرداختی مشکل این برنامه است، تصریح میکند: «این مکانیزم ماندگاری پزشکان در مناطق محروم از بین میبرد. تفاوت درآمد شهری و روستایی بسیار بالاست و هیچ کس حاضر نیست با چنین درآمدی تا آخر کار در سیستم بماند.» پزشکیان در ادامه میافزاید: «اگر قصد این کار نیز در دولت و سایر نهادها وجود داشته باشد و بپذیریم که خواهان آن هستند که با تمام وجود این طرح را به اجرا در آورند اما مکانیزمهای ما از لحاظ پولی، انگیزشی و از نظر جایگاه و اعتبار اجتماعی، به شکلی نیست که آنها را در روستاها و مناطق محروم بماند.» او در ادامه تاکید میکند: «به زور نمیتوانیم آنها را در این مناطق نگه داریم. برای حل این مسئله باید مکانیزم پرداخت، جایگاه انگیزشی و ماندگاری بهبودیابد. علاوه بر آن پکیج و مدرک نیز موضوع قابل تاملی است.»
در این زمینه رسول خضری نیز شرایط فعلی را چندان مساعد نمیداند و میگوید: «پزشک خانواده در ۲ استان کشور به صورت پایلوت در حال اجراست. در این طرح همواره ۳ چالش وجود داشتهاست که ما از زمان خانم دکتر وحید دستجردی و پس از آن دوره دکتر طریقت منفرد نیز به آن تاکید کردهایم. البته آقای هاشمی با اقتدار و توانمندی این راه را در پیش گرفته است اما همچنان آن ۳ چالش باقی مانده است.» او در ادامه افزود: «اول پزشک خانواده و تعریف آن است که باید تفاوت آن با پزشک عمومی مشخص شود. پزشک خانواده ۴ سال باید آموزش ببیند و نوعی تخصص است. این پزشک باید بتواند خدماتی همچون سونوگرافی وجراحیهای مینور را انجام دهد.» خضری در ادامه افزود: «دوم اینکه باید تجمیع بیمهها اتفاق بیفتد تا این پروسهها به درستی پیش رود. ما امسال به وحدت رویه رسیدهایم و البته اعتبارات در این حوزه دائمی شد. اما هنوز مباحث عمدهای محقق نشدهاست. در این میان ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر تحت پوشش بیمهها قرار گرفتهاند یعنی در گام اول طرح تحول نظام سلامت این موضوع به نتیجه رسیدهاست.» خضری همچنین تصریح کرد: «سوم کارت سلامت و پرونده سلامت است که در کنار دو موضوع دیگر زیرساختهای دستیابی به این هدف را فراهم میکند. در صورتی که اینها فراهم شود، میتوان امیدوار بود که نتیجهای حاصل شود.» البته خضری در ادامه به سه گانههای دیگری نیز اشاره کرد و تشریح میکند: «در این میان منابع پایدار برای حوزه سلامت و پزشک خانواده، گایدلاینها و راهنمای بالینی مناسب و ارتقای مدیریتی بهره وری در این زمینه مورد نیاز است.»
در این میان، عبدالرحمن رستمیان، نایب رئیس کمیسیون بهداشت نگاهش به پزشک خانواده از جانب ضرورتی است که در آن به چشم میخورد. او در این باره معتقد است: «این طرح یکی از ضرورتهای حوزه سلامت ماست که باید هر چه سریعتر اجرایی شود. علت این ضرورت هم وجود ۷۶ درصد عمر از دست رفته در کشور به علت بیماریهای غیرواگیر است.» او به مسیری که وزارت بهداشت در پیش گرفته اعتماد دارد و میگوید: «در این میان چون زمان بسیار مهم است باید این گروه در حین خدمت دوره آموزشی ببینند. در حال حاضر ۲ استان مازندران و فارس به صورت پایلوت این برنامه در آن به اجرا در آمدهاست. و به نظر میرسد در صورت همکاری همه گروه ها تا ۵ سال آینده چنین طرحی در سراسر کشور قابل اجرا باشد.» بازه زمانی مورد نیاز همانطور که رستمیان به آن تاکید کرد بسیار مهم است. در این زمینه مسعود پزشکیان آنچه باید در ادامه بپیماییم و زمان مورد نیاز را اینگونه تشریح میکند: «اگر بخواهیم بازهای برای دستیابی به اهداف پزشک خانواده در نظر بگیریم ابتدا باید بدانیم تعریفمان از پزشک خانواده چیست.» او در ادامه میافزاید: «اگر منظور پزشک خانوادهای است که ۲ یا ۳ سال آموزش و مهارت دیدهباشد، زیرساختها فراهم شدهباشد و در کنار آن بر هر چند نفر یک پزشک خانواده تعریف شود، زمان بسیاری نیاز است.» پزشکیان در ادامه تصریح میکند: «اگر به ازای هر ۲ هزار نفر یک پزشک بخواهیم و هر سال ۲۰۰۰ پزشک تربیت کنیم طبیعتا ۱۰ یا ۱۵ سال زمان میبرد.» این عضو کمیسوین بهداشت در ادامه افزود: «اما اگر پزشک را در حین خدمت آموزش دهیم و مهارتها را به آنها منتقل کنیم که طبیعتا منطقی همین است؛ زمان کمتری صرف میشود» او در ادامه تشریح کرد: «در چنین شرایطی پزشکانی که مشغول کار هستند در حین خدمت آموزش داده میشوند و عدهای که جدید میآیند برای آنها دوره میگذاریم و پزشک خانواده تربیت میکنیم به جای آنکه تعداد متخصص و فلوشیپ را افزایش دهیم.»
این بازه زمانی طولانی مدت را رسول خضری نیز تایید میکند و معتقد است: «پزشک خانواده از سال ۸۴ شروع شدهاست اما زیرساخت اصلی را ندارد اما اگر امروز شروع کنیم ۱۲ تا ۱۵ سال زمان نیاز است که پزشک خانواده به مفهوم واقعی آن در کشور اجرایی شود.»
در این میان اظهارات تامینی لیچایی شاید بیشتر شرایط کشور را در قبال چنین طرحی توجیه کند. او میگوید: «ما چارهای جز اجرای این طرح نداریم. اکثر کشورها این را اجرایی کردند و ما هم برای بهبود در حوزه سلامت باید ارجاع و پزشک خانواده را در کشورعملیاتی کنیم. در صورت تخصیص بودجه و تامین اعتبارات این برنامه در آینده نزدیک اجرایی میشود. البته ما در این زمینه تلاش میکنیم و امیدواریم در سال آینده با حمایت دولت، مجلس و وزارت بهداشت در سراسر کشور اجرایی شود.»
تصور کنید که اگر همان سال 84 این طرح به درستی در دستور کار نهادهای مربوطه قرار گرفتهبود، ما الان، در سال 93، بخش عمدهای از آن حداکثر زمانی که نمایندگان مجلس به آن اشاره کردهبودند، گذشتهبود و ما در شرایطی بودیم که سالهای پایانی سختیهای چنین طرحی را میگذراندیم. به عبارتی در آستانه آن بودیم که همچون 68 کشور اجرا کننده این طرح میتوانستیم گامهای اساسی در ارتقای سطح سلامت جامعه برداریم. البته ما امیدواریم با توجه به تغییر رویکردها نسبت به دولت قبلی و همراهی همه دستگاهها با طرح تحول نظام سلامت این بار، مسیر به درستی طی شود و حداقل تا 10 سال آینده چنین پدیدهای در حوزه سلامت وجود داشتهباشد. نه اینکه دوباره، مصداق مثل روز از نو باشیم.
سمیه متقی